خدا این AOL رو از ما نگیره. وگرنه این پاف رو هم بستن.
چندی پیش مامانم یه عمل خیلی سخت داشت و به همین دلیل هم بود که نتونستم بیام و بنویسم.
اما یک داستان و یک نظرسنجی!
به نظر شما اگه مامانم من به اره و اوره وشمسی کوره هیچی نمیگفت که نیان دیدنش در حالیکه در عذاب بسیار شدیدی بود و من واسه داداشم و خانمش قیافه گرفتم که نیان دو روز بعد از عمل مامان بیچاره من تو خونه مامانم اینا تولد بگیرن، کار بدی کردم؟
این منم که مستحق بی محلی ام که دور بیمار رو خلوت میکنم یا اونی که دور بیمارو شلوغ میکنه؟
۳ نظر:
گوهر دل را مزن بر سنگ هر نا قابلی....صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
این رو یکی از بچه ها کامنت گذاشته بود .. دیدم به جواب کامنت شما می خوره .. :دی
shayad ona mikhastan mamanet ro khoshhal konan
age mikhasti begi tavalod nagiran bayad khoob migofti ke delkhor nashan
hatman khoob gofti
are>?
دوست ناشناس من،
نظرت خیلی شبیه نظر آبجی کوجیکم بود.
و اما در جوابت...
نه. من مستقیم نگفتم. من تنها کاری که کردم این بود که ساعت 9 از خونه مامانم اینا اومیدم بیرون.دقیقا بعد از شام. ;)
ارسال یک نظر