کاشکی این خط لعنتی ADSL پذیر بود تا منم میتونستم زودتر بیام اینجا...
خلاصه اینکه صبح زود ساعت 9 عازم شیراز شدیم...
نمیتونین تصور کنین که جاده چقدر قشنگ بود.(با عکسی که گذاشتم، البته که میتونین...D:)بارون تند و بی وقفه و دشت پهناور و کوههایی به مراتب قشنگتر از کوههای رشته کوه البرز، ما رو بر این داشت تا از ماشین پیاده شیم و ریه هامون رو از همچین هوای نایابی پر کنیم...هنوز به پاسارگاد نرسیده بودیم که پلیس پدر سوخته با همون دوربین هایی که خودمون بهشون فروخته بودیم، ما رو گرفت و برامون 20 هزار تومن ناقابل جریمه نوشت...
یاد داستان کباب غاز افتادم و اون جمله آخرش که میگه :"از ماست که بر ماست"...
دم پاسارگاد که رسیدیم، دیدیم که جاده رو بستن و ترافیک شدیدی بر جاده حاکمه...
از مردم مقیم اونجا علت رو جویا شدیم، فهمیدیم که گلاب گلاب کاشونه و تولد کورش جونه و ...ما که تا ته ماجرا رو خوندیم. اگه شما نخوندین، ایراد از ما نیست...D:

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر