دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۷

از همه جا و هیچ جا...

این روزها سخت مشغول یادگیری فلش هستم...
مدتیه حوصله سرکار رفتن رو ندارم. از اول آذر نرفتم محل کار. میخواستم از 1 دی برم. اما جای دشمناتون خالی، سرما خوردم و 2 روز دیگه هم تو خونه موندم...
بدجور زده به کله ام که کلا بی خیال کامپیوتر بشم و یه مدتی برم و به خیاطی روی بیارم...
حالم از هر چی آهنگ جدیده به هم میخوره. به نظرم چرت و پرت در آهنگ ها، مخصوصا از نوع رپ موج میزنه...
عروسی داداشم، گوش شیطون کر، اسفنده و من علاقه مند به ایفای تیپ نانسی در کلیپ مشتاقه لیک هستم...
کریسمس هم نزدیکه و همه خارجی ها در تکاپو که امسال بابانوئل براشون چی میاره. اما انگار این فرهنگ از نوروز بیشتر در کشورمون طرفدار پیدا کرده و تمام مغازه ها درخت کریسمس با یه بابانوئل تپلی گذاشتن تو ویترینشون...
حق هم دارن. پیرمرد لاغر و سیاهی که میآد و میرقصه تا بهش پول بدن بهتره یا پیرمرد سفید و تمیزی که به آدم کادو هم میده؟...

هیچ نظری موجود نیست: