عید داره تموم میشه و غم دنیا تو دلم داره جایگزین همه شادیهای این عید میشه...
چرا؟..
به دلایلی که متعاقباً به اطلاع شما عزیزان میرسانم...
- تازه امروز یه عمو و یه دایی و برادر شوهرم از سفر برگشتن. فردا هم یه عموی دیگه و دو تا دایی دیگه ام میان و تو همین روزهای باقی مونده حتماً باید یه شام یا ناهار بریم خونه شون.(بماند که فردا شب و یکشنبه شب هم خونه مادر شوهر و خواهر شوهرم دعوتم). وقتم کم میاد...
- روز 14 ام باید یه زنگ به آقای ج بزنم تا ببینم کارم در چه مرحله ایه...
- برای رفتن به سر کار یه طرح ترافیک میخوام که یکم احتیاج به دوندگی داره...
- باید برم دانشگاه و یه خبری از اوضاع بگیرم...
- ماشینم احتیاج به یه سرویس درست و درمون داره که باید به یه خبره بسپرمش تا مبادا وسایل اصل کارخونه اش رو از روش بر ندارن.(از قرار معلوم تو همین مکانیکی رفتن ها چراغ هاش عوض شده)
- دیگه باید کمتر فرید رو ببینم...
- باید به محض اضافه آوردن وقت به فکر خرید عروسی باشم...
- هنوز یه نمک پاش هم واسه جهازم ندارم...
- باید منتظر عکس العمل فامیل نسبت به برنامه های عروسیم باشم که مبادا به کسی بر بخوره که در نهایت مبادا خلقمون تنگ بشه...
- دلم میخواد برم یه طبیعت بکر...
و دردسر هایی از این قبیل که به ازای هر کدومش کم کم باید 2 روز وقت بذارم...
خرید عروسی و جهاز هم که جای خود دارد. یکماه...
شاید هم سه ماه...
۲ نظر:
من کلی نظر دادم همش پرید!
نظرتان را در وبلاگ حبه انگور خواندم.
تهران با ورود آغامحمخان به وجود نیومد که تهرانی اصیل وجود نداشته باشه!!
جوری صحبت کردید که انگار تهران یک کویر خشک و بی آب و علف ناشناخته بوده که آغا محمد خان مثل کریستف کلمب!! اومده کشفش کرده!!
تهران قدیم شامل ری بوده و شمیران که جزئی از مناطق ییلاقیش به شمار می رفته و نه به تعبیر یکی دیگه دهات!!
و ساکنانی داشته قبل از ورود آغامحمدخان که به قول خودتون اصالتا ترکه و من فکر نمی کنم کسی حاضر باشه نسبش به اون برسه!!
تهران متعلق به ساکنین اصلیشه و اونها هم حق دارند مثل هر قومیت ایرانی شهرشون رو متعلق به خودشون بدونند!!
و جالب اینجاست که اگر اینکار رو بکنن دیگرانی مثل شما فکر می کنند تهرانی اصیل اصلا وجود خارجی نداره و بهش می خندند!!
حضرت عبدالعظیم که دیگه بعد از قاجار ها پا بهری نگذاشته؟!
پس ببینید قبل از قاجار ها هم نشانه های تمدن در تهران قدیم پیدا می شده!
زاغچه عزیز جدید!
کاشکی قبل از اینکه در مورد کامنت من اینقدر ناراحت بشین، نوشته های قبلی منو میخوندین...
در مجموع ...
من سعی میکنم عین بقیه ننویسم. یکم هم چاشنی شوخی بهش اضافه میکنم...
ما که با هم دعوا نداریم. من فقط یه نظری دادم که یکی مثل شما با خوندنش عکس العمل مثبتی نشون بده و من بسی خوشحالم...
در ضمن خیلی خیلی هم خوشحالم که ما رو قابل دونستی و نظرت رو از ما مخفی نکردی...
ارسال یک نظر