یه وقتایی میرسه که دلم میخواد بغلش کنم...
دلم میخواد بشینه کنارم و ساعتها با هم چرت و پرت بگیم و بخندیم. (چون جفتمون توانشو داریم)
یه وقتایی که ناراحته فقط دلم میخواد بوسش کنم و بهش بگم که تنها نیست.
یه وقتایی که ناراحتم، دلم میخواد باهاش حرف بزنم.
یه وقتایی دلم میخواد بشینم کنارش و های های گریه کنم و از آزارهایی که دیدم واسش تعریف کنم.
دلم میخواد موقع گریه بگه:" پاشو خودتو لوس نکن" و بعد یه جوک خیلی توپ بگه که حال و هوامون عوض شه.
دلم میخواد وقتی بهش گفتم که من فلان مشکل رو دارم، الکی از من و توانایی هام تعریف نکنه. در عوض یه راه حل درست و درمون بذاره جلوی پام.
دلم میخواد به من اعتماد کنه. چون اگه نکنه، منم نمیتونم این کار رو بکنم.
دلم میخواد ...
همه اینها توصیف موجودیه به نام دوست خوب که واقعا نعمتیه...
موثر ترین دوست من تو زندگیم، شاید هنوز نمیدونه که دوست منه. چه برسه به اینکه جزء بهتریناش باشه...
میترسم بهش بگم، پر رو بشه...
۴ نظر:
مبارک است عزیز دلم، صد هزار بار! بهار با عشق بهار قشنگیه!
مرســــــــــــی.(با لهجه بسیار لوس)
به نظر من هم دوست خوب همینه که شما تعرف کردین. اما من یکی خودم بهترین دوست خودم هستم! نه هیچ کس دیگه!
راستی من تیرمن هستم!
نمی شد اسممو ثبت کنم گفتم همینجا بنویسم!
اگه 100 سال پیش بود، میگفتم چه نعمتی رو از دست دادی که دوست نداری. اما خداییش و این دوره و زمونه شانس خیلی بزرگی داری که بزرگترین دوستت خودت هستی.
ارسال یک نظر