دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۸

ازدواج واقعاً سلیقه آدم رو تغییر میده...

الآن به چیزهایی میخندم که محال بود وقتی مجرد بودم بخندم...
و جالب اینه که از ته دل هم میخندم...
به کفش فوتبال، به تنبلی های شوهر، به خرید زیاد از حد شوهر در مواردی مثل میوه و گوشت و ...
مثلاً ...
در یک جلسه اقتصادی خانواده که داشتیم دو دو تا چهار تا میکردیم واسه آخر ماه، فرید گفت که بیا و برو مهریه ات رو اجرا بذار تا مشکلات مالیمون حل بشه...
اگه بگم فقط یک ساعت داشتم به این حرف میخندیدم، باورتون نمیشه...

هیچ نظری موجود نیست: