یکشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۷

راننده تاکسی...

من قسم میخورم که بعضی از راننده تاکسی ها که تقریباً 99% شون رو تشکیل میدن، اعصاب فولادی دارن به مولا...
صبح به صبح روی چون گل خندانم رو به سمت تاکسی که میگردونم، همچون آفتابه پژمرده میشم...
تمام 30 دقیقه ای رو که داریم تو این اتوبان نیایش و کردستان میریم، دستشون رو بوقه و مدام واسه همه مردم بوق میزنن...
مگه همین شماها نبودین که به من گفتین سرعت 110-120 خطرناکه و جرمه؟؟؟...
به قرآن اینا با سرعتی بالغ بر 130-140 میرن...
من نمیدونم دستگیره رو بچسبم که نیفتم رو بغلی یا اینکه گوشامو بگیرم که صدای این بوق لعنتی رو نشنوم... خوشحال میشم اگه پیشنهادی به جز سکوت و تحمل بکنین...
کتک کاری رو هم بی خیال شین...
چون حوصله دادگاه و قصاص و اینا رو ندارم...D:

هیچ نظری موجود نیست: