اینقدر خوشم میاد از اونایی که از سنگ نرم تر رو میخورن...
تو غذا خوردن بهونه نمیگیرن. هیچوفت نمیگن غذا بوی فلان و بیسار میداد، مزه چی میداد؛ پس من نمیخورم...(من از دیدن غذا خوردنشون لذت میبرم)
مثلاً بابام این تیپیه...
هیچوفت تا حالا نشنیدم بگه من فلان غذا رو دوست ندارم. اینقدر هم ا اشتها میخوره که اگه املت هم بخوره، آدم فکر میکنه داره کباب بناب میخوره...
اما متاسفانه من خودم جزء این دسته نیستم...
هر غذایی رو نمیتونم بخورم. تازه اونایی رو هم که دوست دارم، با دست پخت همه دوست ندارم.
مثلاً بعضیا دوست دارن تو ادویه غذاشون ارگانو هم میزنن که من اصلا خوشم نمیاد...
یا از طعم پیاز آب پز توی غذاها بیزارم. (پیاز داغ غذا رو خوشمزه میکنه)
یا اینکه از بوی زیره متنفرم...
یا اینکه مرغی که بوی خامی بده، دوست ندارم...
تخم مرغ رو اصلاً سفت دوست ندارم...
استانبولی پلو و هر غذایی که ترکیب سیب زمینی و گوجه داشته باشه رو دوست ندارم...
خیلی از فسنجون خوشم نمیاد، چون خیلی گرمه...
قیمه امام حسینی اصلاً دوست ندارم.( شاید چون ترکیب سیب زمینی و رب گوجه داره)
و الی آخر دیگه....
تمام این حرفا رو زدم که بگم که از بوی غذا میشه فهمید چی توش ریخته شده...
و در نهایت اینکه...
من یانگوم 2008 ام.D:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر